روستای نظرآقا-نظرآقا سلام

نوشته از : شاکر شکیبا                                                  &nbs

عنوان بنر

نیازمندی ها

تبلیغات 1 تبلیغات 2  3تبلیغات

مطالب پیشنهادی

یاد نیمه ی برات تو نظرآقا بخیر ...

  • 14:03
  • 357  بازدید

نوشته از : شاکر شکیبا                                                                                                                                             نیمه ی برات

با من بیا به دیروزهای دیر برویم ، به آن روزهای دور ، با من بیا ورق ورق روزهای دیروز را امروز مرور کنیم و به روزهای برسیم که مهر رنگ دیگر داشت و صفا طعم دیگر . با من بیا بوی خوش آرد بو داده ی رنگینگ را خونه به خونه مرور کنیم تا به خونه ی گازی با صفایی برسیم که سه چهار تِوزه ی رنگبندی شده،  آماده ی بشقاب های رومی و مسی پشای دی کل داراب است .

خرمن جای زمین لَهَل (سمت چارده معصوم) پسین تیفونی وخشک ، که جون میده برا اُوسه کردن خرمن خورد شده ، هر چند نفری دور کوپ غله ای را گرفته اند و با اُوسه کُلورهایی را که خرمن کوب مالک اورا خورد کرده در هوا پِشک میدن و دونه های غله ی چاق و طلایی در باد می رقصند و از اُوسه می اُفتند و در گوشه ای جمع می شوند ...

موری های غله بَرو را دونه دونه زیر نظر دارم که با چه تقلایی در صدد غله دزدیدن هستند ...  اما کفش خشک و غرق گل علی حسین زیر علی چنان چال موری ها را درهم می کوبد که اصن انگار نه انگار موری  وجود داشته . گاه گاهی داراب میش محقلی هم درنگه هایی می کند و شروه و قرآن سی کناریاش می خونه ... حس همکاری بسیار خوبی بین همه جاری است . حسن رئیس عبدالله کار بلد تر از همه است اونم بخاطر تجربه ی چند ده ساله ی غله کاشتن و به همه ی دوستاش راهنمایی میده .

اَفتو رفته رفته به سمت دومن رفت تا پشت تُل دیه مخفی شد ( خدا بگم چکار امرالله بیژنی نکنه که تُل دیه را نابود کرد ) قمقمه های گونی مینی پیچ دیگه آبی ندارند . و وقت وقت رفتن است .  میش حاجی دور غله ها را جمع می کند و در یک گونی ده کلیویی چند کاسه ی گت غله می ریزد . ذهن جستجو گر من وادارم کرد از حاجی بپرسم قضیه ی این غله بردن چنن ؟  میش حاجی در یک جمله ی کوتاه سی مو گفت : فردا نیمه ی براتن ، بوام بعضه بواتن

 منم گیج و منگ از این جواب ، پرسشهای دیگرم شروع شد که اصن نیمه ی برات چنن ؟  توضیحات شروع شد ... از ده پونزده نفری که خرمن جا مشغول کار بودن هر کی سی خوش یه توضیحی میداد . هر چند نفهمیدم نیمه ی برات چنن ولی خودم را زدم به فهمیدن . آخه الان که فکرش می کنم اونا خودشون هم خیلی خبر نداشتن دنیا دس کیه . فقط در حدی که فردا نیمه ی براتن و باید  با غله ی تازه ، آرد آسیو کنند و بو بدن و رنگینک گرمه بسازن .

از خرمن جا همه جدا شدیم؛  غارغور موتورها شروع شد، موتور سی بی سید اسد ، 110 علی میش حاجی ، پرشی باقر غلامرضای شیخ و  یاماهای سرخ 125 داراب میش محقلی که تمام لَهَل را یه بونگ کرده بود ، به سمت ولات رفتیم.

شب نیمه ی برات هم بساط خشی تو ولات بید . نه اینکه فرداش قرار بود اوضی رنگینک و شیر برنج  راه بیوفته ، گونی های متعددی می دیدم که خونه ی زن سید ، برا آسک می رفتند و برنج آسک می کردن و یه عده هم گندم تازه می بردن پیش مَدار ( آسیاب ) قاسم کرم قاسم ، آرد کنن. خلاصه جوش و خروش خشی بود شو نیمه ی برات .

صبح نیمه ی برات ولات 180 درجه تغییر وضعیت می داد . به واسطه ی تجربه ی گذشته چند سال قبل ، همه منتظر بودن کی صدای درب حیاطشون میاد . معمولا هم کسی دم در نمی زد و یالله یالله کنان وارد می شدند . تسکباب تسکباب شیر برنج و حلوای پشت اُوسومی و رنگینک جمع می شد .  از هر کوچه ای که رد بشدی معمولا دختران جوون می دیدی که با چادر گل گلی و دمپای پینجه ای یه سینی گتی ری سرشون و سینی هم پُر کاسه ی حلوا ، خونه خونه در می زدن و تعارف می کردن .

توولات می گشتم و تمام سینی ها و تِوزه ها را سرک می کشیدم که چه توشون هست . یه بوی خشی تو ولات پیچیده بود . هر جا ، هر خونه ، هر کیچه پس کیچه ای که سر می زدی یه بوی خاصی می داد . مردم هم اون روز دلشون حسابی خش بید و سر مست از فراوانی برکت شیرینی نیمه ی برات.

مو  که هنوز متوجه ی قضیه ی نیمه ی برات نشده بودم ، از سر کنجکاوی از ننم ( خدا بیامرزش) پرس کردم ننه ، رنگینک سی کی تقسیم  می کنین ؟   ننه ی مونم دلش خش که میخواد جواب مونه بده ، گفت :  سی نیمه ی برات . گفتم خو سیچه همه تقسیم نمی کنند فقط بعضی خونه ها تقسیم می کنند ؟ ننه ی خدا بیامرزی مونم که  جواب الدی نداشت بدم و الحمدالله اعصابش همیشه رو هزار بود گفت :  تا دو تا چیش تو در بیاد ، وری بره ای دوتا سینی کمک عامت تقسیم کن ایقد نشی اینجو زر بزن .

خلاصه بازم مو نفهمیدم قضیه ی نیمه ی برات چه بود و از ترسی که نفر بعدی کتکم بزنه به دلم موند بفهمم نیمه ی برات فلسفه اش چه بود ؟   به نظر شما چیه  قضیه ی نیمه ی برات ؟؟

نیمه برات



مطالب مرتبط:

1) مديريت، نظراتي که حاوي توهين ، هتاکي ، افترا و مسخره کردن شخص يا گروهي باشد را منتشر نخواهد کرد.
2) نظرات تبليغاتي ( معرفي سايت هاي تبليغاتي ) درخواست تبادل لينک منتشر نخواهد شد
3) لطفا جهت بوجود نيامدن مسائل حقوقي از نوشتن نام مسئولين و شخصيت ها تحت هر شرايطي خودداري نمائيد.
4) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتين (فينگليش) خودداري نماييد.

نظرات برای این مطلب
  • 11 سال پیش - 17:01
    دست دردنکنه بردیموتوحال وهوای قدیم بیشتر مطالوته به لهجی سنتی وقدیمی بنویس.اماجواب سوال/نیمه برات یعنی همان نیمه شعبون.که خداونددراین شب برات ازادی ازدوزخ رابه بندگان خود می بخشد......
  • z
    11 سال پیش - 15:40
    واقعا زیبا بود
    آقای شکیبا مثل همیشه گل کاشتند ممنون از سایت خوبتون
کد امنیتی رفرش

برترین های نظرآقا سلام

هیئت های مذهبی روستای نظرآقا

گالری تصاویر

درباره ما

نظرآقا سلام

سایتی که در پیش روی شما قرار گرفته(نظرآقا سلام) سایت رسمی نظرآقا(مرکز دهستان زیرراه) است این سایت در شهریور ماه 1391 و با هدف خدمت و اطلاع رسانی به مردم شریف مرکز دهستان زیرراه و انعکاس مشکلات نظرآقا به مسئولین بخش، شهرستان و استان طراحی شده است. و برای چنین هدفی همواره در تلاش هستیم تا خدمات سایت را گسترش دهیم. این امر محقق نمیشود، جز با همت بلند و همکاری صمیمانه شما عزیزان. از سروران دلسوز خواهشمندیم تا در رفع نواقص و بالندگی این جریان و حرکت منت گذارده و مدیران این سایت را یاری رسانند.