-
یکشنبه 1394/04/14
-
14:47
-
357 بازدید
نظرآقا سلام - مکتب خانه هاکانون اموزش اجتمایی بخصوص برای ماروستانشینان بود.دران قران -مفاتیح الجنان-وحافظ تدریس میشد. روستای ما هم به همت بزرگوارانی بدون مزداین کارخداپسندانه راانجام می دادند. منتظرتعطیلات تابستان بودیم که برویم مکتب /جزمکی باهزارمشقت برازجان ازکتابخانه پیرمرادی می خریدیم.
این کلاس هادرمنزل انجام میشد شرایط سنی نداشت بزرگ وکوچک شرکت می کردند. تخته سیاهی وجود نداشت معمولاکف کلاس که کپربود حصیر(تک)نمد کهنه مندرسی می انداختند. گرداننده یامدیر مکتب خانه (اخوند-ملا-شیخ)نامیده میشد.علاوه برتدریس کارنوشتن قباله-عقد خدای نخواسته طلاق که این کارخیلی بندرت انجام میشدجزءکارهای روزمره اوبشمار میرفت. شاگردان مکتب علاوه برتدریس کارهای شخصی وخانوادگی اخوندازقبیل اوردن هیزم-اب اوردن وگندم سراسیاب بردن- برداشت محصول رامتقبل می شدند.
اگررسیده بودی سوره ویل لکل چه خوشحالی کلاس رافرامی گرفت بچه ها باصدای بلند خبرازسوغاتی برای ملا رازمزمه میکردند. میگفتند:ویل لکل ..... دومرغ کل .... بهره اخوند جدابکن. زن ملا هم خوشحال میشدخودش می دونست که فردا مادردانش اموز مرغی می اورد وعیالش شکمی ازعزا درمی اورند. ولوله زمانی به اوج خود می رسید که جزمک یا قران راتمام می کردی ادم کور ولات هم می دونست که بچه فلانی قران راختم کرده. بایک طبق پرازشیرینی -الوک-مویز-خارک پخته و...روی سرمادرمی اورد سرکلاس تمام ترکه های که کتکت زده بودند یادت می رفت بسکه خوش بود .
یکی ابزارکه جزءلاینفک واحتیاجات لازمه کلاس بود چوب تنبیه که ازساقه گز ویادرخت خرما توسط خلیفه کلاس روزانه تهیه میشد.به تعدادزیاد زیرنمداخوندیاتکیه به دیوار.ای بسانیزطعم تلخ تنبیه این چوب هدیه کف پای (خلیفه )هم رادربرمیشد ومی گرفت. فلاکتی کردن هرروزانجام میشد اما روزپنج شنبه نگو ونپرس قیامت برپا بوددرمکتب خانه تابخواست اخوندمستراحی برود وبیاید خلیفه ظالم وچندبچه قدونیم قد کلاس که خود قربانی فلاکتی چوب اخوند بودندبرای طلافی هم که بوده چنان پایت رادربند واین چوب می بستندکه نگو ونپرس بعد ازدفع حاجت ملا چنان به پایت میزدکه نتونی جمعه جای بری وبعد ازتعطیلی کلاس ساعت هاطول می کشیدتا خانه برسی به علت دردشدید.
همگی متفق القول بیت شعرسعدی که میفرماید:
استاد معلم گربود بی ازار ....... خرسک بازی کنند بچه ها دربازاربودند.
امابه منظورارج نهادن نام افرادی که بدون مزد ومنت این کارخداپسندانه راانجام می دادنددرذیل به ترتیب می اوریم باشدخداوند رحمان رحیم انها رادرروزمحشرهم نشین اباعبدالله الحسین وایمه اطهار قراردهد.
زنده یادان:منصوردرویش مکتب خانه وی جای خانه قران فعلی بوده است .پدرش درویش سفربه خارج هم داشته دران زمان پس از برگشت برای مردم دررابطه با وسیله ای که دراسمان حرکت می کرده(طیاره یابالن) سخن می گفته که همگی مردم اوراازدین برگشته حتی بهایی خطاب میکردندخانه وی پرازانار وانجیربوده است وی رابه طرزفجیعی درمنزلش می کشند(نقل ازبزرگان). 2-شیخ محمد اخوندپدرشیخ محمدعلی بحرانی. 3-سیدعبدرضاموسویی پدرسیدعباس. 4-اخوندعلی پدرمصطفی باقرزاده ایشان قدرت حافظه بالایی داشت درحسینه مرحوم حاج حسن پدربزرگ ماروضه خوانی داشت درمحفل وی طوری میشد که جای برای نشستن نبود. 5-سیدحسین ساداتی هنوزفلاکتی کردن ان دریاد وخاطرم فراموش نمی شود.دختران هم درکلاس اغا شرکت می کردند. 6-شیخ محمدرزمجو. 7-شیخ صفررضانیاواقع درحسینیه پدرش حاج حسن. 8-معلم شهید اسماعیل رزمجوکه نماز خواندن راهم یادمان دادیاد وخاطرش گرامی باد.
درپایان متذکرشوم حفظ فرهنگ بومی هردیارلازم است که ازان صیانت شود.
نمی دانم ابیانه رفته اید یا نه اگرتوانستین تابستان سری انجا بزنیدوببینید چطور مردم باجان دل ازمیراث فرهنگی خود حراست میکنند.
محقق ونویسنده :حیدررضانیا
برچسبها: حال و هوای مکتب خانه های نظرآقا در آن زمان, قدیمی, خاطرات, حیدر رضانیا, علی رزمجو, نظرآقا سلام, بزرگان نظرآقا, حاج شیخ محمد رزمجو, www.nazaragha salam.ir,