روستای نظرآقا-نظرآقا سلام

خاطرات قبل از انقلاب در روستای نظرآقا (حیدر رضانیا)-نظرآقا سلام-www.nazaragha-salam.ir

عنوان بنر

نیازمندی ها

تبلیغات 1 تبلیغات 2  3تبلیغات

مطالب پیشنهادی

خاطرات قبل از انقلاب در روستای نظرآقا (حیدر رضانیا)

  • 14:16
  • 321  بازدید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خاطرات قبل از انقلاب در روستای نظرآقا

قبل از انقلاب رو ستای ما قریه بود،این را روی تابلوی تنها اداره دولتی که شرکت تعاونی بود می خواندم و معنای آن را نمی فهمیدم.زمان احداث ان را بخاطرپشم شیشه ای که برای سقف ان بکار می بردند بخوبی به یاد دارم.مقداری از ان را برمیداشتم و پشت گوش می مالیدم چقدر تا ساعت ها درد داشت.سرگرمی که نداشتیم ، برق،آب،تلفن،بهداشت، راه و ماشین و موتور و دوچرخه که نبود یا اگر وسیله ی نقلیه ای بود به تعداد انگشتان دستتان بود.

خاطرات قبل از انقلاب در روستای نظرآقا

مدرسه امان 2 شیفته بود .تنها مدرسه،رودکی بود،بعد از اتمام دوره ی ابتدایی انکس که وسعش میرسید به شهر میرفت برای ادامه تحصیل ،همه به شغل کشاورزی و دامپروری مشغول بودند تعدادی برای امرار و معاش به کشورهای عربی مهاجرت و سالها دور از خانه و کاشانه به عملگی مشغول بودند.خانه ها همگی گلی با چوب نخل و گز احداث می شد،اطراف منازل اکثراً خار و خاشاک محاصره،و درب منازل از چوبی به نام «درخس»بود.روشنایی ابتدا چراغ موشی بعدا چراغ فانوس و چراغ پمپی ارتقاء یافت.جای صندوق قرض الحسنه فعلی پوشیده از درختان مرکبات بخصوص نارنج و نخل بود.شمال مدرسه رودکی خانه بندرعباسی ها که معمولا بشکل کپر خارکی و موقتی بودند،اسکان داشتند معمولا درزمان برداشت خرما می آمدند اکثراً مطرب بودند با ورود به باغ برای شما ساز و نغاره می زدند تا شاید شما دلتان رحم بیاید و مشتی خرما به انان بدهی.خانه ها نه در زمستان و نه در تابستان ساکنین خود را در امن و امان قرار نمیدادند،در زمستان معمولا تا چندیدن روز بعد از بارندگی قطرات باران روی سرت می ریخت،در تابستان که همگی بیرون می نشستیم و می خوابیدیم. آب آشامیدنی بوسیله انبارهای اطراف روستا مثل اب انبار مرحوم کرم و اب انبار اسماعیل،انبار مرو و دار انبار تهیه میشد.که معمولا توسط زنان با مشک به سختی حمل می شد. آماده و در نماویه که از جنس سفالین بود می ریختند. سالهای خشکسالی که اب انبارها خالی از اب بود ، از اب رودخانه استفاده می شد.برای حمام کردن از چشمه های اطراف روستا هم استفاده می شد.جای دهیاری،مدار آبی بود برای آسیاب کردن گندم و جو روستاهای اطراف مثل بنه همگی می آمدند روستای ما،کوچه ها خیلی تنگ بود،اما دلها نزدیک .مناجاتهای سحری بدون بلندگو حاج محمد حسین و حاج ابوالقاسم رزمجو را هنوز به یاد دارم،ساعت که نبود، همه بیدار می شدند.

یادم می یادزمانی که برای اولین بار می خواستم بروم برازجان با ماشین آقای جمال گرامی اهل تل سرکوب(دیگر بازنشست شده است) ورد زبانش این بود که مهربان بنشینید، عبور از رودخانه خیلی سخت بود ، باید انقدر هل بدادی که برازجون رفتن تو چیشلت سه واوو، بعضی طاقت نمی آوردند و پیاده رفتن را ترجیح میدادند.

تازه واکسن امده بود،با بلندگو بانگ میزدند اهالی محترم قریه نظراقا و .... همگی فرار میکردیم تا عصر یا غروب می آمدیم خانه. از ترس می مردیم و زنده می شدیم.خلاصه کلام خیلی سختی کشیدیم این چند سطر را که نوشتم شمه ای از سختی ها بود. خیلی ها در حسرت یکه پل که حقشان بود مردن. خیلی ها نتوانستن مدرسه بروند اما امروزه مدرسه از مهد گرفته تا دبیرستان درب خانه ما ولی فرزندان ما رغبتی و میلی برای ادامه تحصیل ندارند./ع.ر

با تشکر از آقای حیدر رضانیا


 


مطالب مرتبط:

1) مديريت، نظراتي که حاوي توهين ، هتاکي ، افترا و مسخره کردن شخص يا گروهي باشد را منتشر نخواهد کرد.
2) نظرات تبليغاتي ( معرفي سايت هاي تبليغاتي ) درخواست تبادل لينک منتشر نخواهد شد
3) لطفا جهت بوجود نيامدن مسائل حقوقي از نوشتن نام مسئولين و شخصيت ها تحت هر شرايطي خودداري نمائيد.
4) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتين (فينگليش) خودداري نماييد.

نظرات برای این مطلب
  • 11 سال پیش - 8:10
    با سلام خدمت آقاي رضانيا ، اگر ازافراد قديمي يا عكسهاي قديمي در بيان خاطرات گذشته استفاده ميشد خواندن آن جذابتر مي بود. مثل آن زحمتي كه در بيان تأسيس حسينيه هاي روستا داشتيد . لذا پيشنهاد مي شود در بيان خاطرات قديم وفرهنگ روستا از طيف گسترده تري استفاده شود ، كه موضوع براي مخاطب واضح و روشن شود .مثلا مي توانستد عكس حاج محمد حسين و حاج ابوالقاسم عكس كپر خاركي عكس آقاي گرامي عكس قديمي جاي قرض الحسنه و..... كه با كمي زحمت مي شود از افراد روستا جمع كرد درج مي نموديد. با تشكر فراوانشکلک
  • 11 سال پیش - 1:05
    ممنون که با بیان این خاطره به ما جوان‌ها ارزش نعمت‌هایی که پس از انقلاب حتی در دور افتاده‌ترین روستاها آمده است را گوشزد کردید.
  • 11 سال پیش - 18:40
    خیلی خاطره جالبی بود.....
  • 11 سال پیش - 15:50
    بالاشه ندیدم که حیدررضانیانوشته فکرکردم خوت نوشتیشه
  • 11 سال پیش - 15:30
    نوشتت عالی وبجابوداحسنت برتووقلم زیبایت:
کد امنیتی رفرش

برترین های نظرآقا سلام

هیئت های مذهبی روستای نظرآقا

گالری تصاویر

درباره ما

نظرآقا سلام

سایتی که در پیش روی شما قرار گرفته(نظرآقا سلام) سایت رسمی نظرآقا(مرکز دهستان زیرراه) است این سایت در شهریور ماه 1391 و با هدف خدمت و اطلاع رسانی به مردم شریف مرکز دهستان زیرراه و انعکاس مشکلات نظرآقا به مسئولین بخش، شهرستان و استان طراحی شده است. و برای چنین هدفی همواره در تلاش هستیم تا خدمات سایت را گسترش دهیم. این امر محقق نمیشود، جز با همت بلند و همکاری صمیمانه شما عزیزان. از سروران دلسوز خواهشمندیم تا در رفع نواقص و بالندگی این جریان و حرکت منت گذارده و مدیران این سایت را یاری رسانند.