روستای نظرآقا-نظرآقا سلام

کسی که دوست نداشت نامش برده شود

دو روز قبل یکی از هم ولاتی ها داستانی را برایم تعریف کرد که خودم را ملزم دانستم برای شما بازگو کنم و اینگونه از پاسگاه انتظامی روستا تشکر و قدردانی کنیم.

مدتی است در روستا رسم شده تعدادی خدا نشناس که شاید از روستای خودمان هم نباشند اموال کشاورزان مثل وسایل تلمبه و ... را بی گناه تخریب میکنند و به غارت می برند و به فرد کشاورز زیان های فراوانی را به این صورت وارد میکنند. بنده هم تعدادی نخل دارم و با وام و قرض گرفتن از بانک بر روی این نخلها تلمبه ای گذاشته ام.

و خدا را شکر راضی هستم. اما در این مدت  با تخریب چندین تلمبه در روستا ، روزها و شب ها خواب را از چشمان کشاورزان زحمت کش گرفته اند و مجبور هستند در پاسی از شب و موقع استراحت به باغ خود بروند و برای ساعاتی نگهبانی بدهند و بنده هم از جمله این افراد هستم و خواب را از چشمان خودم میگیرم و با هزاران خطر به باغم میروم.

چند شب پیش بعد از سرکشی از باغم داشتم به منزلم برمیگشتم که ساعت حدودآ ( 3 شب ) بود که در وسط باغ متوجه یک موتور سیکلت مشکوک شدم و در گوشه ای موتورم را خاموش کردم و قایم شدم تا شاید بتوانم آنها را بشناسم. اما وقتی نور موتورسیکلت نزدیکم شد متوجه شدم تا نیروهای زحمت کش گشت پاسگاه روستا هستند.

در کنارم ایستادند و از من سوال کردن که این موقع شب اینجا چه میکنی؟ وقتی داستان را برایشان تعریف کردم یکی از این عزیزان مامور گشت گفت نگران نباشید ، چون ما مدت زیادی است در مکانهای مختلف از باغ های روستا کمین میکنیم تا شاید بتوانیم این سارقان را دستگیر کنیم. از من خواست نگران نباشم و به منزلم بروم. از این حرف خیلی خوشحال شدم و احساس امنیت بیشتری کردم و از ماموران تشکر کردم و با خیال راحت به خانه ام آمدم. بعد از این جریان مدتی است که اصلا شب ها به باغم نمی روم و تمام امیدم به مآموران محترم و زحمت کش گشت پاسگاه روستا هست.

اینجا فرصتی است تا به نیابت از خود و اهالی محترم روستا از پاسگاه انتظامی نظرآقا در راستای برقراری امنیت مردم این روستا، تقدیر و تشکر کنم؛ بخصوص بابت اقدام خداپسندانه چند شب گذشته.

مدیریت این وبسایت هم وظیفه خود می داند تا از پرسنل و مخصوصا فرمانده محترم  پاسگاه تشکر و قدردانی نماید.

***