روستای نظرآقا-نظرآقا سلام

X لحظه شنیدن خبر رحلت امام خمینی (ره) بر مردم نظرآقا چه گذشت X نظرآقاس لام X علی رزمجو X مردم نظرآقا X روستا X سال 1368 X مرکز دهستان زیراه X عکس X تصاویر

عنوان بنر

نیازمندی ها

تبلیغات 1 تبلیغات 2  3تبلیغات

مطالب پیشنهادی

لحظه شنیدن خبر رحلت امام خمینی (ره) بر مردم نظرآقا چه گذشت + تصاویر

  • 3:03
  • 854  بازدید

 

نظرآقا سلام _ (بسم الله الرحمن الرحيم. انالله و انااليه راجعون) روح بلند رهبر کبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) به ملکوت اعلا پيوست.

اينها جملاتي بود که در ساعت 7 صبح روز 14 خرداد ماه سال 1368 از زبان گوينده راديو شنيده شد تا به مردم ايران اعلام کند که ديگر امام ندارند.

با شنیدن این خبر تمام مسلمانان جهان غرق در ماتم شدن که پیشوای خود را از دست داده اند.

مردم قدرشناس نظرآقا نیز همچون دیگر مردم ایران، دقایقی بعد از این خبر، وضعیت غم آلودی را در آن لحظه تجربه کردند که شنیدن حرف دل برخی از آنان در این روز خالی از لطف نیست.

لحظه شنیدن خبر رحلت امام خمینی (ره) بر مردم نظرآقا چه گذشت:

کرم دهقان

کرم دهقانلحظه رحلت حضرت امام، جوانی 27 ساله بودم. خبر فوت ایشان را مرحوم مادرم به من داد و تا حدود یک هفته آشفته ، پریشان و عصبی بودم و تا روزها در فراق امام عزیز گریه میکردم

.

حاج یدالله ندیمی نیا

حاج یدالله ندیمی نیادر سال 1368 حدود هجده سال سن داشتم. اون روز در حال ساخت و بنایی ساختمان بودیم که آقای محمدیوسف رزمجو این خبر را به ما داد. و ما نیز به پاس احترام به حضرت امام کارمان را تعطیل کردیم

 

محمدعلی جمالی

محمدعلی جمالیدر آن سال 21 سال بیشتر سن نداشتم. داخل باغمان در حال کشاورزی بودم که یکی از هم ولایتی ها این خبر را بمن داد و گفت: فهمیدی امام هم به رحمت خدا رفته .... و درون لحظه خیلی خیلی ناراحت شدم و پریشان کارم را تعطیل کردم و به منزل برگشتم. بعد از آن اومدم وسط ولات و به همراه جوانهای آن زمان عزاداری کردیم

 

حسن دوزنده

حسن دوزندهزمان رحلت امام خمینی (ره) 38 سال سن داشتم. تو اون سال من در کارخانه آرد برازجان مشغول بکار بودم و از طریق رادیو خبردار شدم. و با شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدم و گریه بسیار کردم

 

باقر عبدالهی

16 باقر عبدالهیسال سن داشتم و دانش آموز بودم. خبر را سر جلسه امتحان شنیدم و خیلی ناراحت شدم که رهبر را از دست دادیم

 

 

باقر جمالی

باقر جمالیتو اون سال 27 سال بیشتر نداشتم.اون روز رفته بودم باغ و داشتم تانبکوهایم را میبریدم که خبر آوردند که امام به رحمت خدا رفته است و خیلی غمگین شدم که رهبرم را از دست داده ام

 

کربلایی الله کرم کشفی

کربلایی الله کرم کشفیمن تو اون سال 32 سالم بود. داخل روستا داشتم گشت میزدم که شنیدم امام فوت کرده است. و تنها حرفی که زدم، گفتم خدا بیامورزش

 

 

رسول باقرزاده

رسول باقرزادهمن یه بچه 9 ساله بودم. در حال بازی کردن بودم که خبر فوت امام را از زبان آقای موسی بادیر شنیدم. هر چند بچه بودم اما این خبر ناراحتم کرد

 

 

سید مهدی هاشمی

38 سید مهدی هاشمیسال سن داشتم و فروشنده شرکت تعاونی روستای نظرآقا بودم. مشغول کار بودم که یکی از بسیجیان بنام آقای ابراهیم نامی این خبر ناگوار را بمن داد. فکر و ناراحتی این خبر مرا غرق در خود کرد

 

 

محمدیوسف رزمجو

محمدیوسف رزمجوبنده تو اون سال، 36 سالم بود و اون زمان فرمانده وقت بسیج نظرآقا بودم و بخاطر همین سپاه پاسداران شهرستان دشتستان در ساعت 3 شب موضع رحلت امام خمینی (ره) را به بنده اعلام نمودند و از همان ساعت آماده باش صددرصد اعلام کردند. که بنده نیز آن را به بسیجیان محل ابلاغ کردم. از همان ساعات اولیه خبر فوت امام، حالت روحی من کاملآ عوض شده بود و اصلا گریه ام تموم نمیشد.

احمد صالحی

21 احمد صالحیساله بودم و در منزلم نشسته بودم و خبر ناگوار فوت امام را از پخش رادیو شنیدم که یادمه آقای حیاتی گوینده خبر بود. با شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم. چون امام یه الگوی به تمام معنا بود برای ما

 

خداخواست بنویی

خداخواست بنوییدر زمان رحلت حضرت امام خمینی (ره) نزدیک به 22 سال سن داشتم. در آن روز جهت انجام امور اداری به اداره آموزش و پرورش وشهر رفته بودم. حدودآ چند دقیقه قبل از اخبار سراسری زمزمه هایی مبنی بر رحلت امام از گوشه و کنار اداره شنیده میشد اما ن بطور رسمی. ولی دقایقی بعد إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ که از خبر ساعت هفت پخش شد بنده دیگه مطمئن شدم که بنیانگذار انقلاب به رحمت ایزدی پیوسته است. ارادت ما به حضرت امام کاملا قلبی بود. اگر بحثی بود که امام را از جهتی ناراحت میکرد ما نیز از صمیم قلب دلمون می شکست. تا وقتی که نا امید شدیم از برکت وجود ایشان، خدا میداند اون ساعتی که إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ را شنیدم چنان قلبم آزرده و افسرده شد که دیگه هیچ میلی به ادامه زندگی نداشتم.

محمدعلی دریسی

محمدعلی دریسیمن 41 سال سن داشتم. خبر وفات امام را در بسیج محل شنیدم. خیلی ناراحت شدم امام هیچ کاری از دستمان بر نمی اومد جز اینکه بگوییم خدا بیامورزت

 

 

حسین ستوده

حسین ستودهنزدیک به 60 سالم بود. در بازار برازجان در حال خرید بودم که خبر فوت امام خمینی را شنیدم. تو اون لحظه تمام مغازه دارا دکون خود را بستند و رفتند و من نیز با ناراحتی و گریه به خونه برگشتم

 

مرتضی خمیسی

مرتضی خمیسیدر زمان فوت امام 51 سال سن داشتم. اون روز توی باغ داشتم کار میکردم. خبر فوت امام را از بلندگوی مسجد شنیدم و همون لحظه دست از کار کشیدم و برگشتم خونه. داخل روستا که شدم دیدم تا همه دارن میرن بسمت مسجد و بسیج. خیلی خیلی ناراحت شدم ازاینکه این گل(امام خمینی) به همین راحتی از دستان رفت

 

عبدالله صالحی

35 عبدالله صالحیسالم بود و خبر را از مردم شنیدم که از فوت رهبر امتم خیلی ناراحت شدم

 

 

رسول نظرآقایی

رسول نظرآقاییمن 18 سالم بود و خبر وفات امام خمینی را از رادیو شنیدم که خیلی ناراحت و دلگیر شدم

 

 

جهانبخش غلامیان

18 جهانبخش غلامیانساله بودم و جهت انجام کاری رفته بودم بنیاد شهید برازجان. هنگام ورود، نزدیکی درب بنیاد شهید مردی را دیدم که سرش را روی ماشین گذاشته و زار زار گریه میکند. بطرف او رفتم و علت را جویا شدم که گفتند امام خمینی به رحمت خدا رفته است و اینجا بود که خبر وفات امام را شنیدم. و من نیز همانند همه مردم ایران از فوت بزرگترین شخصیت انقلاب اسلامی ایران ناراحت شدم.

محمدکریم قاسمی

محمدکریم قاسمیزمان رحلت امام 17 سال سن داشتم. و داخل خونه نشسته بودم که از طریق تلویزیون از این حادثه اطلاع پیدا کردم و از شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم چون ما امام رو خیلی دوست داشتیم.

 

علیرضا شهریاری

28 علیرضا شهریاریسالم بود که خبر را از مسجد ولات شنیدم و من نیز همانند تمام مردم بسیار ناراحت و غمگین بودم

 

 

عبدالرسول بنافی

30 عبدالرسول بنافیسال سن داشتم و خبر را از رادیو شنیدم. منتظر خبر سلامتی ایشان بودیم که در کمال تاسف اخبار اون ساعت وفات امام را اعلام نمودند که خیلی غمگین شدم

 

 

علی نامی نظرآقا

8 علی نامی نظرآقاسالم بود و در مدرسه این خبر ناگوار را شنیدم. دقیقا سر زنگ ورزش و همون لحظه مدرسه را تعطیل کردند. چون بچه بودم از لحاظ احساسات تغییر خاصی نکردم. اما ناراحتی و غمگین بودن معلمان مرا نیز افسرده کرده بود

 

شاکر اورا

16 شاکر اوراسال بیشتر سن نداشتم. و به کمک پدرم داشتیم کار بنایی منزل خودمان را انجام میدادیم که خبر بگوش ما رسید که بسیار لحظه ناراحت کننده ای بود که امام خمینی را از دست داده ایم

 

نادر شکیبا

نادر شکیبایه جوون 20 ساله بودم و اون سال در حال گذراندن خدمت مقدس سربازی بودم که در پادگان محل خدمتم خبر فوت امام (ره) را شنیدم که در حال حاضر تصور اون لحظه بسیار برایم سخت و ناراحت کننده است. انگار پدرم را از دست داده بودم

 

ظهراب شهریاری

ظهراب شهریاریسال 68 و در روز وفات امام من 24 سالم بود. و رفته بودم منزل دایی خودم در هر برازجان که خبر فوت حضرت امام را زن دایی بنده بما گفت. که بعد از بازگشت به منزلمون لباس مشکی به تن کردیم

 

علی رزمجو

10 علی رزمجوسالم بود. اون سال در اون بهمراه بچه های کوچه داشتم بازی میکردیم که پدرم گریه کنان از منزل خارج شد بسمت منزل حسن آبشیرینی (همسایه ما ) رفت. ما نیز بازی را تعطیل کردیم و به همراه پدرم رفتیم به اون منزل که دیدیم زن و مرد دارن گریه میکنند. وقتی علت را جویا شدیم گفتند که آقای خمینی به رحمت خدا رفته. محبوبیت حضرت امام در بین مردم به حدی بود که کوچیک و بزرگ برایش گریه میکردند و من نیز خیلی ناراحت شدم.

حاج ایرج نظری

حاج ایرج نظریمتولد سال 1342 هستم و زمان رحلت امام خمینی (ره) 26 سال سن داشتم. خبر رحلت را در محل کارم که اداره آموزش و پرورش بود شنیدم. ولی وفات امام عزیز در شب اتفاق افتاده بود که اعلام این خبر را بدلیل مسائل سیاسی و امنیتی به صبح موکول کردند. شنیدن این خبر برای بنده و هم سن و سالهای خودم به حدی سخت و گران بود و احساس میکردیم که تمام آرمانهای ما فرو ریخته است و همه چیزمان را از دست داده ایم.

حاج محمد حسین شهریاری

حاج محمد حسین شهریاریدر اون سال 31 سال سن داشتم و همانند بیشتر هم ولایتی هایم خبر فوت امام خمینی را از اهالی شنیدم. فوت امام خیلی تکان دهنده بود و مرا بسیار تکان داد و خیلی خیلی ناراحتم کرد. روحش شاد

 

محمود بازیار حقیقی

محمود بازیار حقیقیموقع ارتحال امام خمينى جوانى بيست ساله بودم,ساعت شش و نيم روز چهارده خرداد شصت وهشت راديو را روشن کردمتا قران مي خواند ,احساس کردم وضعيت غير طبيعى است تا اينکه ساعت هفت صبح با صداى اقاى حياتى از راديو خبر را با جمله انا لله و انا اليه راجعون شنيدم و باورم نمى شد وان روز برام خيلى سنگين و غم الود بود و فراموش نشدنى است.

 

 



مطالب مرتبط:

1) مديريت، نظراتي که حاوي توهين ، هتاکي ، افترا و مسخره کردن شخص يا گروهي باشد را منتشر نخواهد کرد.
2) نظرات تبليغاتي ( معرفي سايت هاي تبليغاتي ) درخواست تبادل لينک منتشر نخواهد شد
3) لطفا جهت بوجود نيامدن مسائل حقوقي از نوشتن نام مسئولين و شخصيت ها تحت هر شرايطي خودداري نمائيد.
4) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتين (فينگليش) خودداري نماييد.

نظرات برای این مطلب
  • 8 سال پیش - 17:43
    چه وب سایت جالبی دارین
    موفق باشین
  • 8 سال پیش - 10:39
    عالی و بسیار جالب بود
  • 8 سال پیش - 17:02
    منم خیلی اشک ریختم امام مثل پدرم بود روحش شادویادش گرامی
  • 8 سال پیش - 11:50
    باسلام ... کارقشنگی بودواقعاخاطرهارازنده کردیدبخاطراینکه ازشبی که حضرت امام رحلت کردندمادرسپاه آماده باش بودیم وتایکهفته نتونستم بیام ولات بعدازطریق تصاویری که ازمراسم که درمحل برگزارشده بوددیدم که مردم نظرآقاهم مثل دیگرنقاط کشورچه مراسم باشکوهی برای حضرت برگزارکرده اند
کد امنیتی رفرش

برترین های نظرآقا سلام

هیئت های مذهبی روستای نظرآقا

گالری تصاویر

درباره ما

نظرآقا سلام

سایتی که در پیش روی شما قرار گرفته(نظرآقا سلام) سایت رسمی نظرآقا(مرکز دهستان زیرراه) است این سایت در شهریور ماه 1391 و با هدف خدمت و اطلاع رسانی به مردم شریف مرکز دهستان زیرراه و انعکاس مشکلات نظرآقا به مسئولین بخش، شهرستان و استان طراحی شده است. و برای چنین هدفی همواره در تلاش هستیم تا خدمات سایت را گسترش دهیم. این امر محقق نمیشود، جز با همت بلند و همکاری صمیمانه شما عزیزان. از سروران دلسوز خواهشمندیم تا در رفع نواقص و بالندگی این جریان و حرکت منت گذارده و مدیران این سایت را یاری رسانند.